شاعره

نوشته های یک دختر نوجوان

شاعره

نوشته های یک دختر نوجوان

من اشعارم رو این جا میذارم برای اطلاع رسانی. لطفا نگاهی به اونا بندازین. این ها سروده ی خود من هستن.

بایگانی
آخرین مطالب
پیوندها

به نام اون کسی که بهش توکل کردم و بهم اعتماد کرد.
همونی که بهم این استعداد رو داد تا در مورد نعمتاش و فرشته هایی که برامون فرستاد فکر کنم تا اونا رو یه جور دیگه به همه بشناسونم.
من از همین امروز کارم رو در این وبلاگ شروع می کنم. هر کسی خواست می تونه نوشته هامو برداره. فقط لطفا منبع رو ذکر کنید . دیگه حرفی ندارم.

 

 

یا علی
زهرا صادق زاده

 

 


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۹ آبان ۹۲ ، ۱۷:۰۹
زهرا صادق زاده

نرگس قلبم تویی ، ریحانه ی باغم تویی

عشق و روح و جان من ، آلاله ی باغم تویی

 

گاه آبی ، گاه آتش ، گاه ابر و آفتاب

گاه گرمی ، گاه سردی ، گاه نرمی مثل آب

 

هر چه باشی ، هر چه خواهی ، می پذیرم با دلم

ای گل خوب خدا ، ای مهربان آبی ام

 

ارچه کودک ، ارچه خواهر ، هرچه آوایم کنی

تو منی ، ریحانه ای ، سرسبزی و جانم تویی

یا علی

زهرا صادق زاده

 

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۴ خرداد ۹۳ ، ۱۶:۳۶
زهرا صادق زاده

قدر بسی نعمت است

ماه خدا رحمت است

 

فطرت در عید فطر

هدیه آن قادر است

بنده ی خوب خدا

با دل پاکت بیا

 

تا که نوازش شوی

از سر لطف و سخا

یا علی

زهرا صادق زاده

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۴ خرداد ۹۳ ، ۱۶:۳۴
زهرا صادق زاده

تقدیم به فرزند سوم خانواده ام ، ریحانه

ای عزیز من

دلم گرفته است

شایدم شکسته است...

از میان چشم های سکوت

از میان راز های تلخ

لا به لای قلب های یخ

گذشته ام...

کوزه ی سکون خویش را شکسته ام...

گنجه ی محبتم گم است

بین قاب عکس های خاطره

یک وجب صفا و دوستی کم است...

ای سفیر روز های پیش رو

ای جدا شده ز حرف های چند رو

ای کلید راز های گم شده

ای سفیر روز های "بد شده"...

کاش ، از میان حرف های آفتاب

لای سرو های سربلند

توی راه های پر ز گل

بوی ساز تنبک و دهل

از میان آن همه بهشت...

یک وجب صفا و دوستی

ذره ای خوشی و راستی

دست چین کنی و خود بیاوری

با دعا و بوی گل بیاوری

قول می دهم

آن کمی از آسمان صاف تو

آن صدای غنچه ی نیاز تو

ان دل شکسته و گرفته را

دوباره زود باز کند

قول می دهم... با تمام قلب قول می دهم...

یا علی

زهرا صادق زاده

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۴ خرداد ۹۳ ، ۰۰:۰۲
زهرا صادق زاده

خداوندا ، اکنون در سفرم. سفری به سرزمین های زیبا و سرسبز که درختانش در میان سرزمین های خشک و بی آب و علف سایه گسترده اند.

جاده را گام به گام می پیمایم. ثانیه ها و دقیقه ها آرام می گذرند. می اندیشم که چشمه آب حیات در پیش روی من است اما چشمه مانند رویایی دلفریب محو می شود و چیزی نمی ماند جز گرمای بسیار راه.

تا زمانی که پای در راه راست نهاده ام ، مشکلات ناچیزی دارم . اما از همان لحظه که بی راه را برمی گزینم ، مشکلات رخ می نمایاند.

الهی ، من می روم تا بیاموزم و آنچه آموخته ام را به کار گیرم. در این راه می آموزم با تو و به یادت باشم تا دلم آرام گیرد. اطمینان یافتم که راه تو پر از برکت و آرامش است. راهی که جز صالحان آن را نمی پویند.

ما را به راه خود هدایت فرما

آمین

یاعلی

زهرا صادق زاده

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۳ خرداد ۹۳ ، ۲۳:۴۵
زهرا صادق زاده
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۳ خرداد ۹۳ ، ۲۳:۳۱
زهرا صادق زاده

می بارد باران...

با آرامش دریا ، با سکوت ساحل ، با فراوانی نعمت ، با شکوه زمین ، بر بلندای آسمان ، به زیبایی معراج ، به آزادگی پرواز ، به شلوغی شهر ، به ظرافت گل ، به وسعت دشت ، به سختی سنگ ، به درخشندگی گوهر ، به پاکی آب ، به روشنایی خورشید و به تاریکی شب .

و خداوند باران را آفرید.

آرام مثل دریا ، شلوغ مثل شهر ، ساکت مثل ساحل ، با شکوه مثل زمین ، بلند مثل آسمان ، زیبا مثل معراج ، آزاد مثل پرواز ، ظریف مثل گل ، سخت مثل سنگ ، درخشنده چون گوهر ، پاک همچون آب ، روشن مثل آفتاب و تاریک همچون شب.

وباران ، بارید و بارید و بارید . . .

یاعلی

زهرا صادق زاده

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۳ خرداد ۹۳ ، ۱۹:۲۴
زهرا صادق زاده
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۲ خرداد ۹۳ ، ۰۰:۴۰
زهرا صادق زاده
۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۴ آبان ۹۲ ، ۱۳:۱۷
زهرا صادق زاده
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۳ آبان ۹۲ ، ۲۱:۳۱
زهرا صادق زاده